کاوشی در مفهوم برند و تصویر برند
- نویسنده: راهین مدیا
- تاریخ: ۱۳ فروردین ۱۴۰۰
دستهبندیها:
کاوشی در مفهوم برند و تصویر برند
مدیریت برند در ادبیات علمی حوزهی بازاریابی از قدمت بالای برخودار بوده و مطالعات وسیعی در این حوزه انجام شده است. کاتلر در کتاب خود برند را اینگونه تعریف کرده است: «نام، اصطلاح، علامت، نماد، طراحی یا ترکیبی از آن که محصولات و یا خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان را میشناساند و آنها را از رقبا جدا میکند.». کلر معتقد است برند چیزی فراتر از تعریف مصطلح آن است و موضوعاتی مانند میزان آگاهی مصرفکنندگان، شهرت و … را نیز در بر میگیرد. البته این تعاریف برای برند محصولات بیان شدهاند و تعریف برند سازمانی میتواند کمی متفاوت باشد. برند سازمانی، دارایی ناملموس ارزشمندی است که تقلید و کپی کردن از آن برای سازمانهای دیگر دشوار است و برای دستیابی به عملکرد مالی ممتاز و پایدار میتواند بسیار کمک کننده باشد. مزیت نهایی برند سازمانی این است که بر پایهی پیوندهای ذهنی و تداعیهایی که هر سازمان دارد، گزاره یا رابطهای ارزشی با مشتریان پدید آورد؛ برای دیگر برندهای سازمان (یعنی برندهای محصولات)، معتبر و پذیرفتنی بودن (تخصصی بودن، درخور اعتماد بودن و دلخواه و مطلوب بودن) را به ارمغان بیاورد و در عین حال، ناقل و رسانهای باشد که فرهنگ و ارزشها را در درون سازمان تبیین و تشریح میکند.
مفهوم تصویر برند
یکی از مفاهیم مرتبط با برند، تصویر برند است. تصویر برند بیانگر ادراک و پذیرش آن از طرف مصرفکنندگان است. هدف از توجه راهبردی به تصویر برند اطمینان از این مطلب است که مصرفکنندگان ذهنیت مناسبی از برند در ذهن خود نگاه میدارند. تصویر برند عمدتاً شامل مفاهیم چندگانهای است:
- ادراک؛ چراکه برند توسط مصرفکننده درک میشود؛
- شناخت؛ چراکه برند به لحاظ شناختی مورد ارزیابی واقع میشود؛
- نگرش؛ چراکه مصرفکنندگان مرتباً پس از ادراک و ارزیابی آنچه دریافت کردهاند، نگرشهای خود را پیرامون برند شکل میدهند.
پنج خوشهی اصلی برای تعریف تصویر برند وجود دارد که شامل: تعاریف عمومی، پیامها و معناها، تعاریف نمادین (سمبلیک)، تعاریف مبتنی بر شخصیت و تعاریف شناختی و روانشناختی. طبقهبندی مفاهیم مرتبط با تصویر برند در جدول زیر آمده است:
نویسنده | سال | ابعاد | ||
بیل[۱] | ۱۹۹۲ | تصویر شرکتی | تصویر مصرفکننده | تصویر محصول |
کلر[۲] | ۱۹۹۳ | صفات و ویژگیها
(ویژگیهای توصیفی که یک محصول یا خدمت را توصیف میکند) |
منافع
(ارزشهای شخصی مصرفکنندگان هستند که به ویژگیهای محصول یا خدمت متصل شدهاند) |
نگرش
(ارزیابی کلی مصرفکنندگان از برند) |
گارتنر[۳] | ۱۹۹۳ | شناختی | عاطفی | کرداری |
بالوگلو و مککلیری[۴] | ۱۹۹۹ | شناختی | عاطفی | جهانی |
حریری و وظیفهدوست | ۲۰۱۱ | تصویر کارکردی | تصویر عاطفی | شهرت |
ماتوس و همکاران[۵] | ۲۰۱۲ | شناختی | عاطفی | کرداری |
تصویر سازمانی یک ساخت پیچیده است که برمبنای ادراک عموم و یا اعضای یک سازمان ایجاد شده که این افراد هر کدام ارزیابی متفاوتی نسبت به ویژگیهای آن سازمان دارند. تصویر برای افراد و یا مخاطبان یک سازمان، معمولا در نتیجهی تفسیری از اطلاعات درست و یا غلط آنها در مورد سازمان ایجاد میشود. یک تصویر شامل باورها، نگرشها، کلیشهها، ایدهها، رفتار مرتبط و تصوراتی که یک شخص از یک شیء، یک شخص و یا یک سازمان دارد است. در رابطه با تصویر سازمانی، ساختهای متفاوت و مرتبطی وجود دارند که لازم است هر کدام تعریف شوند:
ساخت | تعریف |
تصویر شرکت | ادراکهایی که مخاطبان مختلف درونی و بیرونی در مورد سازمان دارند. این یک شاخص برای اعتماد مخاطبان به سازمان است. |
پرستیژ بیرونی درک شده | این اصطلاح به ادراکهای افراد بیرون از سازمان اشاره دارد که تصویر سازمان را درک میکنند. این ساخت همچنین راه تفسیر و ارزیابی افراد بیرونی از شهرت سازمان برمبنای تجربیات، رویکرد و اطلاعات موجود در رابطه سازمان را توصیف میکند. |
شهرت شرکت | این یک ارزیابی است که توسط افراد مختلف (داخلی و بیرونی) در رابطه با توانایی سازمان برای برطرف کردن انتظارات آنها در طول زمان انجام میشود. به صورت کلی، این اصطلاح به ادراکهای عمومی یک سازمان اشاره دارد که توسط افراد مختلفی در طول زمان به اشتراک گذاشته شده است. |
هویت شرکت | این اصطلاح به ادراک عمومی از اینکه سازمان چه چیزی هست و چگونه کار میکند اشاره دارد. |
تصویر سازمانی میتواند نتیجه یک ارتباطات برنامهریزی شده باشد که توسط سازمان به صورت دائمی به یک شیوه و برای گروه مخاطبان خاص در حال رخ دادن است. این فرایند اجتماعی-شناختی برای شکل دادن به تصویر سازمانی بر این موضوع دلالت میکند که هر سازمانی قادر به کنترل حافظه افراد (چه داخل سازمان و چه بیرون سازمان) هست و آنها را به سمت فراموشی تصاویر منفی و ناسازگار با تصویر مطلوب ترغیب میکند و بالعکس رویدادهای مثبت مرتبط با سازمان را که مطابق چشمانداز و اهداف سازمان هستند در ذهن آنها برجسته میکند. همچنین ذکر این نکته نیز قابل استفاده است که شرکتها تنها یک تصویر ندارند بلکه تصاویر چندگانهای دارند.
تصویر ذهنی از برند بوسیله ترکیب اثر تداعیهای برند شکل میگیرد. تداعیهای ذهنی از برند، از اجزای کلیدی تصویر ذهنی از برند هستند و امکان متمایز شدن و ایجاد نگرشهای مثبت نسبت به محصول را فراهم میکنند. مطابق با دیدگاه کلر تداعیهای برند در سه دسته طبقهبندی شده است:
- ویژگیها: ویژگیهای مرتبط با محصول از قبیل اجزا و شکل و ویژگیهای غیرمرتبط با محصول از قبیل قیمت، تصور از مصرفکننده، تصور از موقعیت مصرف، احساسات، تجربیات و شخصیت.
- مزایا: مزایای کارکردی، مزایای سمبلیک و مزایای تجربی
- نگرش: ارزیابی کلی
باوجود تلاشهای بسیاری که صرف تعریف و تبیین تصویر سازمانی شده، پژوهشگران اندکی تلاش کردهاند تا اصل و جوهرهی این مفهوم را موشکافی و تشریح کنند. شاید اوناریوس[۶] یکی از معدود افرادی باشد که تصویر سازمانی را براساس مولفهها و اجزای نهفته در آن تعریف کرده است. طبق تعریف وی، تصویر سازمانی از سه مولفه تشکیل شده است:
- میزان شناختهشده بودن: که شرط لازم هر تصویر سازمانی به شمار میرود؛ به این معنا که فقط سازمانهایی میتوانند نقشی تاثیرگذار داشته باشند که شناخته شده باشند.
- شهرت: عبارت است از برآورد و ارزیابی فعالانهتری از جامعه که مبنای آن را تاریخچه و پیشینه سازمان یا سابقه عملکردی آن تشکیل میدهد.
- سابقه و پیشینه خاص (و درخشان): هر سازمان میتواند به واسطه آن از سازمانهای رقیب خود (که شاید شهرتی معادل با آن داشته باشند)، متمایز شود.
لیبلانک و انگین[۷] (۱۹۹۶) نیز با مطالعه متون حوزه تصویر سازمانی، مجموعهای از ۵ عامل را مشخص کردهاند که قابلیت و توان بالقوهای برای متاثر ساختن ادراکها و برداشتهای مشتریان از تصویر سازمانی شرکتهای خدماتی دارند. این عوامل عبارتند از:
- هویت سازمانی
- شهرت
- کارکنان رودرور با مشتری
- سطح خدمات
- نمادها و علائم ملموس
[۱] Beil
[۲] Keller
[۳] Gartner
[۴] Baloglu & McCleary
[۵] Matos et, al.
[۶] Avenarius
[۷] LeBlanc, Gaston & Nguyen, Nha